آب از دستش نميچكه
آب از سر چشمه گله
آب از آب تكان نميخوره
آب از سرش گذشته
آب پاكي روي دستش ريخت
آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم
آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره
آب زير پوستش افتاده
آب كه يه جا بمونه، ميگنده .
آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري
آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني
آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه
آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه
آبي از او گرم نميشه
آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد
آخر شاه منشي، كاه كشي است
آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه
آدم بد حساب، دوبار ميده
آدم تنبل، عقل چهل وزير داره
آدم خوش معامله، شريك مال مردمه
آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه
آدم زنده، زندگي ميخواد
آدم گدا، اينهمه ادا ؟
آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه
آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه
آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم
آرزو بر جوانان عيب نيست
آستين نو پلو بخور
آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره
آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه
آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك
آش نخورده و دهن سوخته
آفتابه خرج لحيمه
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي
آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه
آمدم ثواب كنم، كباب شدم
آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد
آنانكه غني ترند، محتاج ترند
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟
آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه
آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه
آنقدر مار خورده تا افعي شده
آن ممه را لولو برد
آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟
آواز دهل شنيده از دور خوشه
اجاره نشين خوش نشينه !
ارزان خري، انبان خري
از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم
از اونجا مونده، از اينجا رونده
از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره
از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه
از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد
از اين ستون بآن ستون فرجه
از بي كفني زنده ايم
از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه
از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند
از تو حركت، از خدا بركت .
نظرات شما عزیزان: